ای کاش...
نوشته شده توسط : فرهاد

كاش تقدير ها رنگين نبود ، حرفهاي سينه ام سنگين نبود

كاش درد هاي مادر من فاطمه ، بر دلم همچون غمش سنگين نبود

كاش باشم بر زخمهايش مرهمي ، در دل شب بر اشكهايش همدمي

كاش مي شد تو بماني مادرم ، بر دلم مرهم بذاري مادرم

كاش مي شد در مسير زندگي ، در ميان لحظه هاي بندگي

عشق را با فاطمه تفسير كرد ، جام دل را از كلامش سير كرد

كاش مي شد در جنون لحظه ها ، هرگز از جانم نمي گشتي جدا

كاش مي شد بر مزارش گريه كرد ، در دل شب در كنارش مويه كرد

كاش مي شد دست بر قبرش كشيد ، از جهان و آدميان دل بريد





:: بازدید از این مطلب : 466
|
امتیاز مطلب : 198
|
تعداد امتیازدهندگان : 60
|
مجموع امتیاز : 60
تاریخ انتشار : 3 آبان 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: